ღღღ ♚من♚ ے سر ﺧــُـــــﻮشـــــﻢ
◕‿◕✿قدم قدم تا خوشبختی
روزی مردی از کنار جنگلی می گذشت مرد دیگری را دید که با اره ی کند به سختی مشغول بریدن شاخه های درختان است. پرسید ای مرد چرا اره ات را تیز نمی کنی تا سریعتر شاخه ها را ببری . مرد گفت: وقت ندارم باید هیزم ها را تحویل دهم کارم خیلی زیاد است و حتی گاه شب ها هم کار می کنم تا سفارش ها را به موقع برسانم . دیگر وقتی برای تیز کردن اره نمی ماند. مرد داستان ما اگر گاهی می ایستاد و وقتی برای تیز کردن اره اش می گذاشت شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمی شد چون بدون شک با اره کند نمی توان سریع و موثر کار کرد. حکایت بیشتر ما انسان ها نیز همین است. باید اندکی تامل کنیم. گاه ذهن مابسیار درگیر کار یا تحصیل است و ما با فشار زیاد سعی در پیش کشیدن خود داریم. گاه باید بایستیم و به درون خود رسیدگی کنیم و اره ذهن و روح خود را تیز کنیم. دم به دم در پی معشوق دویدن چه غم گر به معشوق رسیدن چه بهتر اما نرسیدن چه غم اصل آن است که در فکر دویدن باشیم فارغ از حسرت و در خانه خزیدن باشیم
نظرات شما عزیزان:
MISS-A |